این روزها مشکلات اجتماعی، مالی و اقتصادی چنان فشاری به خانوادهها وارد کرده است که دیگر خندیدن و نشاط را فراموش کردهاند، به هرکس که نگاه میکنی، نگرانی و اضطراب در چهرهاش موج میزند، همه با خود دو دوتا چهارتا میکنند که چگونه باید امشب شکم و خود و زن و بچه را سیر کنند. با این همه گرفتاری مجال و حوصله خندیدن برای این دلهای مرده باقی نمیماند، به قول بعضیها که میگویند: «دل خوش سیری چنده».
در این احوال و روزگار، «علی صدایی» هنرپیشه طنزپرداز تئاتر و تلویزیون خراسان رضوی و اهل محله وکیلآباد، 18سال است که شبانهروز تلاش میکند، مردم را بخنداند و این مهم را اصلیترین دلیل ورودش به حرفه بازیگری میداند. او برخلاف بیشتر بازیگران که برای ثروت و شهرت به عرصه بازیگری پا گذاشتهاند، تنها هدفش از ورود به بازیگری و تئاتر را خنداندن و شادکردن مردم میداند و برای رسیدن به این هدف هر چه از دستش برآمده تاکنون انجام داده است.
علی صدایی تاکنون در مجموعههای مختلف طنز صدا و سیمای خراسان رضوی از جمله «جدی نگیرید»، «میلان دوم» و «نبات زعفرانی» بازیهای درخشانی داشته است. در گفتوگویی دوستانه با این هنرمند، تلاش او را برای شادکردن مردم و همشهریانش مرور خواهیم کرد.
علی صدایی که اصالتی گرگانی دارد، در خانوادهای هنرمند به دنیا میآید و تحت تأثیر همین محیط هنری به بازیگری و تئاتر علاقهمند میشود.
صدایی دراینباره میگوید: سال 1359در شهرگرگان به دنیا آمدم، بیشتر اعضای خانواده مادری، دایی (کورش صلاحی)، دخترخاله و پسرخالههایم از اعضای اصلی و ثابت بازیگری و اجرای تئاتر در شهر گرگان بودند.
به همین دلیل از 9سالگی به سالن تئاتر میرفتم و بازیهای مختلفی را که دایی من کارگردانی و بازیگری آن را برعهده داشت، تماشا میکردم. روزی به خانه داییام رفتم، او در حال خواندن متن نمایش جدیدی بود، یکی از نقشهای محوری در آن نمایش برعهده کودکی همسنوسال من بود.
دایی با دیدن من پیشنهاد داد که نقش این نوجوان 8و9ساله را بازی کنم، در واقع این اولین پیشنهاد بازیگری تئاتر در زندگی هنری من بود. قبول کرده و چند هفتهای را صرف تمرین و خواندن دیالوگهای نمایشنامه کردم،
سن و سالم کم بود و حرفه تئاتر را به خوبی بلد نبودم، حتی خواندن دیالوگ هم کار سادهای برایم نبود. با وجودی که فرصت زیادی برای تمرین و هماهنگی با دیگر اعضای تیم نداشتم، اما از عهده نقشی که به من محول شده بود به خوبی برآمده و مورد تشویق تماشاگران قرار گرفتم.
این اولین کار حرفهای من بهعنوان بازیگر بود، بعد از آن نیز بهعنوان یکی از اعضای فعال گروه تئاتر مدرسه به مناسبتهای مختلف دهه فجر، روز معلم، روز دانشآموز و مناسبتهای دیگر به ایفای نقش میپرداختم.
علاوهبراین چون صدای خوبی هم داشتم بهعنوان تکخوان گروه سرود مدرسه نیز فعالیت میکردم. در مسابقات نمایش مدارس منطقه و شهر گرگان همیشه یکی از رتبههای برتر نمایش و سرود را دریافت میکردم. کسب موفقیت در تئاتر و آواز در دوران کودکی باعث شد آینده و علایق من با هنر بهویژه تئاتر گره خورده و مسیر زندگی من را تغییر دهد.
بیشتر اعضای خانواده مادری، دایی (کورش صلاحی)، دخترخاله و پسرخالههایم از اعضای اصلی و ثابت بازیگری و اجرای تئاتر در شهر گرگان بودند
هنرپیشه طنزپرداز محله وکیلآباد، تا سال سوم راهنمایی ساکن گرگان بود اما بنابر دلایلی ناچار به کوچ اجباری به مشهد شده و در این شهر با هنر بازیگری حرفهای آشنا میشود.
صدایی توضیح میدهد: سوم راهنمایی را که تمام کردم، بهدلیل ازدواج و سکونت خواهرم در شهر مشهد، خانواده تصمیم گرفتند برای اینکه خواهرم احساس غربت و تنهایی نکند، کوچ کرده و ساکن مشهد شویم.
جدایی از زادگاه و شهری که در آن به دنیا آمده و بزرگ شده بودم برای کودکی در سن نوجوانی بسیار سخت و ناراحتکننده بود، به حدی که تا سه چهار ماه اول شوکزده بودم. بعد از آن نیز برای مدت 4سال و تا زمانی که مدرک دیپلم را گرفتم، هیچگونه فعالیتی در حوزه تئاتر و بازیگری انجام ندادم.
بعد از گرفتن دیپلم، زمانی که خودم را برای کنکور و دانشگاه آماده میکردم، به طور اتفاقی گذرم به یک مرکز آموزش تئاتر و بازیگری افتاد و به قول معروف بعد از گذشت 4سال، عشق و علاقهای که به بازیگری داشتم در وجودم زنده شد.
در کنکور همان سال در رشته کارگردانی دانشگاه جامع علمی و کاربردی مشهد قبول شدم. در طول دو سال حضور در دانشگاه، کارگردانی چند فیلم کوتاه و نمایشنامه مانند نمایشنامه جن و پری، عشق و بیچارهها را کارگردانی کرده و با نمره عالی مدرک کاردانیام را دریافت کردم.
بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه برای تبدیلشدن به بازیگری حرفهای در دورههای بازیگری استاد «محمد صادقی» و همچنین «عبدالله باکیده» که از بازیگران و استادان بنام در رشته تئاتر محسوب میشوند، شرکت کرده و با نمره عالی فارغالتحصیل شدم و به همین دلیل با پیشنهاد عبدالله باکیده بهعنوان بازیگر در فیلمی که کارگردانی آن را برعهده داشت، انتخاب شدم اما به دلایل مختلف این فیلم ساخته نشد. دکتر محمد صادقی همیشه از جدیت، پشتکار، تسلط بر نقشها و ریتم حرکات بدن و صورتم تمجید میکرد و همواره از من بهعنوان دانشجویی نمونه و بااستعداد یاد میکرد.
بازیگر شبکه تلویزیونی خراسان رضوی بعد از گذراندن چند دوره بازیگری، با توجه به استعداد و مهارتهایی که در این زمینه کسب کرده است چندین پیشنهاد بازیگری از کارگردان مشهدی دریافت میکند.
خودش دراینباره میگوید: اولین پیشنهاد را از طرف امیراطهر سهیلی برای بازی در فیلم «کاغذهای خطخطی» دریافت کردم و بهعنوان یکی از نقشهای اصلی این فیلم توانستم بازی خوب و پذیرفتنیای را از خود به نمایش بگذارم.
بعد از مدت کوتاهی نیز بازیگری در فیلم «هشتمین شرط» به کارگردانی علی پروینپور را انجام دادم. این تله فیلم بلند در تلویزیون سراسری نیز پخش شد و مورد استقبال عموم قرار گرفت. به خاطر دارم فیلم هشتمین شرط بر روی سیدی تکثیر و در شبکه نمایش خانگی عرضه شد و سود خوبی هم نصیب کارگردان و تهیهکننده فیلم شد.
بعد از آن بازیگری در چند فیلم دانشجویی و شخصی را تجربه کردم که یکی از این فیلمها حتی موفق به حضور در جشنواره فیلم فجر نیز شد. همچنین در چند پروژه فیلمسازی و تئاتر نقش مشاور و همکاری با کارگردانان جوان فیلم را برعهده داشتم. در همان زمان بهطور جسته و گریخته کتابهایی درباره فیلم، تئاتر و نمایش را مطالعه میکردم، این اطلاعات بعدها و در سالهای بازیگری خیلی به دردم خورد و با ترکیب اطلاعات عملی و تئوری توانستم در زمینه بازیگری و تئاتر عملکرد بهتری داشته باشم.
بازیگر فیلم کاغذهای خطخطی و هشتمین شرط بعد از بازی در چند فیلم و مجموعه نمایشهایی که زمینهای از طنز داشتند، برای بازی در مجموعههای بلند و طنز تلویزیونی دعوت و مشغول به کار میشود.
وی میگوید: میمیک صورت، آمادگی جسمانی بالا و حرکات بدنی منحصربهفرد، این توانایی را در من به وجود آورده است که قادر باشم در مدت زمان کوتاهی حالت و موقعیت بازیگری خود را تغییر دهم. داشتن چنین ویژگی و تسلط به لهجه شیرین مشهدی باعث شد گرایش به بازی در نقشهای طنز داشته باشم و اکثریت من را بهعنوان یک بازیگر طناز شناختند.
در همان زمان یکی از دستاندرکاران برنامههای طنز صدا و سیمای خراسان رضوی که بازیگری طنز من را دیده بود، اعلام کرد که قرار است مجموعه طنزی در صداوسیمای خراسان رضوی ساخته شود و از من خواست برای بازی در این مجموعه امتحان بدهم. با دادن این پیشنهاد، به صدا و سیمای خراسان رضوی مراجعه کردم و با ارائه رزومه کاری و اجرای چند قطعه بازی طنز بهعنوان بازیگر در مجموعه طنز «نبات زعفرانی» انتخاب شدم.
بعد از پایان این مجموعه کمدی قوی و پرطرفدار، دیگر بهعنوان یک بازیگر طناز شناخته شده و مورد قبول دستاندرکاران این حرفه قرار گرفته بودم. همین امر باعث شد بعد از پایان و اکران سریال نبات زعفرانی، پیشنهادهای زیادی از طرف چندین کارگردان بنام عرصه طنز دریافت کرده و در مجموعههای میلان2 و جدی نگیرید 1، 2 و 3 ایفای نقش کرده و این همکاری همچنان بعد از گذشت چندین سال ادامه دارد.
درکل مشهدیها را خیلی سخت میتوان خنداند، به همین دلیل بازیگری که بتواند خنده را بر لبان اهالی خراسان آورد، بازیگر طنزپرداز موفقی است. خوشحالم در این حرفه حضور دارم و اندکی باعث شادی و نشاط همشهریها و هموطنانم میشوم. خندیدن و نشاط مردم در این شرایط سخت معیشتی هر چند بسیار اندک و مختصر، موهبتی است که من را برای ادامه کار ترغیب میکند. لبخند مردم برای من بسیار پرمعناست که شادی و غم با هم در پس آن نهفته است.
هنرپیشه گرگانالاصل سیمای خراسان رضوی که سابقه 10سال بازیگری در نقشهای طنز را در کارنامه کاری خود دارد، علاقه خاصی به بیان معضلات اجتماعی در قالب طنز دارد.
او در توضیح این مطلب میگوید: بازیگری نقشهای طنز بهویژه طنزهای مرتبط با معضلات اجتماعی را خیلی دوست دارم، در نمایشهای کمدی میتوانید با زبان طنز تماشاگران و مردم را بخندانید، همچنین قادرید آنچه میخواهید در قالب زبان طنز به مخاطب خود بیاموزید.
از آنجا که انسان بهطور ذاتی با امر و نهی میانه خوبی ندارد و کمتر به جملات دستوری توجه میکند، طنز بهترین زبان برای آموختن و آموزشدادن است. طنز انواع مختلف دارد که من بهطور ویژه به طنز اجتماعی علاقه خاصی دارم و در مجموعههای تلویزیونی و تئاترهای طنز، بیشتر نقش معتاد، گدا، محتکر و شخصیتهای منفی جامعه امروز را که همه ما نیز با آنها آشنا هستیم، بازی میکنم.
برای آنکه بهتر بتوانم این نقشها را بهطور زندهتر و دقیقتری اجرا کنم، بهسراغ این سوژهها میروم و حتی گاهی اوقات با آنها همراه و همنشین میشوم. چندسال قبل زمانی که قرار شد نقش معتادی را در مجموعه طنزی بازی کنم، چند روزی را با معتادها همراه شدم تا بهتر بتوانم نقش یک معتاد را اجرا کنم و زبان و اصطلاحاتش را بیاموزم. به خاطر دارم روزی با چند معتاد همراه شده بودم و با آنها راه میرفتم، از قضا پلیس برای جمعآوری معتادها در آن محل وارد عملیات شد و از همه زودتر سراغ من آمد. من هم برای اینکه دچار دردسر نشوم به سرعت از معرکه متواری شدم.
ساکن محله وکیلآباد در کنار ایفای نقش در مجموعههای طنز تلویزیونی، سابقه کارگردانی در چندین مجموعه نمایشی را نیز داشته است و حضور موفقی هم در جشنوارههای هنری کشور تجربه کرده است.
علی صدایی دراینباره میگوید: تئاتر و تولید مجموعههای نمایشی تئاتر همیشه انتخاب اولم بوده است. همزمان با حضورم در سریالهای کمدی تلویزیونی، کارگردانی چند مجموعه نمایش تئاتر را انجام دادهام. تئاتر «میمون بازیگوش» که بهعنوان یکی از بهترین نمایشهای طنز در سال 1392 انتخاب شد،
مجموعه «نان و خون» و تئاتر «ضامن آهو» که زمینه تاریخی داشت و مورد استقبال بسیار خوب شهروندان مشهدی قرار گرفت. مجموعه طنز «حسنکچل» که به جشنواره فیلم فجر سال 1394 راه یافت و مورد تشویق داوران جشنواره قرار گرفت، نمایشنامه «از دریا تا دریاچه» که در جشنواره استانی تئاتر در شهر ساری به نمایش و اجرا درآمد و جوایزی را نیز از آن خود کرد،
نمایش «سیاه و غزال» که برای حضور در جشنواره (سیاهبازی) آیین سنتی تهران آماده شد و در شهر تهران به اجرا درآمده است از جمله اینکارهاست. در حال حاضر نیز بیشتر وقتم را صرف بازی در مجموعههای نمایشی تئاتر شهر میکنم.
دانشآموخته تئاتر دانشگاه علمی و کاربردی در دنیای طنز و بازیگری عشق و علاقه زیادی به اکبر عبدی، بازیگر معروف طنز کشورمان، دارد و او را نمونه یک طناز واقعی و بدون تکرار میداند.
وی با تأکید بر این موضوع میگوید: در بین بازیگران طناز خارجی، نمونههای بدون تکرار و بینظیری مانند چارلی چاپلین، نورمن ویزدوم، لورل و هاردی و جری لوییس داریم که هر کدام در دوره خود از طنازان برتر دنیا بودند، اما در بین بازیگران طنز ایرانی به نظرم اکبر عبدی بهترین و بازیگری بدون تکرار است.
اکبر عبدی علاوهبر صورت و چهره خاص، در ایفای نقشهای مختلف طنز مهارت خاصی دارد. در مطالعهای که داشتم، اکبر عبدی بیش از 60نقش مختلف و متفاوت طنز را اجرا کرده است و هیچ کدام از این نقشها نیز تکراری نیستند. تسلط اکبر عبدی به لهجههای مختلف مانند مشهدی، یزدی، شیرازی و ترکی باعث شدهاست که بازی تأثیرگذارتری داشته باشد.
الگوی من در بازیگری طنز همیشه اکبر عبدی بوده و هست. اوایل کار که به بازیگری طنز روی آورده بودم، خیلی دوست داشتم، به تهران بروم و با اکبر عبدی دیداری داشته باشم و آموزش فوت و فن بازیگری طنز را نزد او بیاموزم، اما هرچه تلاش کردم تاکنون میسر نشده است.
درآمد ماهانه من از تئاتر و بازیگری در تلویزیون حتی به اندازهای نیست که بتوانم یک زندگی عادی و معمولی داشته باشم
علی صدایی که سابقه 18سال بازی در تئاتر و تلویزیون را دارد، میگوید: فقط بهدلیل عشق به بازیگری و شادکردن مردم بازیگر شده و پول و شهرت برای او هیچ ارزش و اهمیتی ندارد.
او توضیح میدهد: بعد از 18سال کار در تئاتر و تلویزیون هنوز بیمه نیستم، چندین مرتبه برای بیمه هنرمندان به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مشهد مراجعه کردهام، اما چون بهعنوان هنرمند و بازیگر تأیید نشدهام با بیمه من موافقت نمیکنند.
باوجوداین به عشق بازیگری و مردم به راهم ادامه میدهم. شهرت و ثروت فقط متعلق به سوپراستارها و کسانی است که به قول معروف دوست و پارتی دارند، درآمد ماهانه من از تئاتر و بازیگری در تلویزیون حتی به اندازهای نیست که بتوانم یک زندگی عادی و معمولی داشته باشم.
وقتی نمایشنامه یا تئاتری را روی صحنه میبریم، هزینههای بسیاری دارد، گاهی وقتها درآمد حاصل از فروش بلیت حتی به اندازهای نیست که بتوان هزینه بازیگران، دکور و محل تئاتر را پرداخت کرد. در سالهای گذشته استقبال مردم از تئاتر و نمایش بسیار اندک بود و ما مجبور بودیم برای تأمین هزینه زندگی در مجالس خصوصی و عروسیها کارهای کمدی و طنز انجام دهیم.
خوشبختانه امروز استقبال از تئاتر افزایش چشمگیری داشته و افرادی از طبقات مختلف جامعه در سالنهای تئاتر حضوری فعال دارند. در این مدت ناملایمات و سختیهای مالی و مادی زیادی را در بازیگری تجربه کردهام، باوجوداین به دلیل عشق و علاقهای که به تئاتر و بازیگری دارم، همه ناملایمات را تحمل خواهم کرد.